کلاس شیمی نمونه دولتی خوارزمی

این وبلاگ به مطالب مطرح شده در کلاسهای درس شیمی دبیرستان نمونه دولتی خوارزمی درگهان می پردازد . احمد رحیمی هلری

کلاس شیمی نمونه دولتی خوارزمی

این وبلاگ به مطالب مطرح شده در کلاسهای درس شیمی دبیرستان نمونه دولتی خوارزمی درگهان می پردازد . احمد رحیمی هلری

طی شد این عمر (شعر گذر زمان)

 در جزوه درس روانشناسی دوره دانشگاه شعر جالبی وجود داشت که در زمان تدریس در بعضی از کلاسهای شیمی در اواخر اسفند ماه یا در آخرین جلسه کلاس قسمتهایی از آن را برای دانش آموزان ( از واقعیت نگذریم برای خودم ) می خواندم برخی از دانش آموزان  دفتر خاطرات خود را تحویل می دادند تا این شعر را برای آنان بنویسم ولی بعلت طولانی بودن این شعر از نوشتن آن صرفنظر نموده و بجای آن چند جمله کوتاه می نوشتم ، امروز آقای کمالی (دانش آموز پیش دانشگاهی ) یاد آوری نمودند که دو سال است درخواست این شعر را نموده اند اما هنوز نوشته نشده است ، این هم شعر مورد نظر:

طی شد این عمر تو دانی به چه سان / پوچ و بس تند چنان باد دمان / همه تقصیر من است این که خود می دانم / که نکردم فکری / که تعمق ننمودم روزی / ساعتی یا آنی / که چه سان می گذرد عمر گران

 کودکی رفت به بازی به فراغت به نشاط / فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات / همه گفتند کنون تا بچه است / بگذارید تا بخندد شادان / که پس از این دگرش فرصت خندیدن نیست / بایدش نالیدن / من نپرسیدم هیچ / که پس از این ز چه رو نتوان خندیدن! / نتوان فارغ و آسوده ز غم ، همه شادی دیدن /همچو مرغی آزاد هر زمان بال گشودن! /  سر هر بام که شد خوابیدن!/ من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟

 

هیچ کس نیز نگفت زندگی چیست؟ / چرا می آییم؟ / بعد از این چند صباح به کجا باید رفت ؟ / به چه سان باید رفت ؟ / با کدامین توشه به سفر باید رفت ؟ / من نپرسیدم هیچ / هیچ کسی نیز نگفت

 نوجوانی سپری گشت به بازی به فراغت به نشاط ، فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات / بعد از این باز نفهمیدم هیچ / که چه سان دی بگذشت / لیک گفتند / که جوان هست هنوز / بگذارید جوانی بکند / بهره از عمر برد کامروایی بکند / بگذارید که خوش باشد و مست / بعد از این باز او را عمری هست

 یک نفر بانگ برآورد که او /  از هم اکنون باید فکر فردا بکند / دیگری آوا داد / که چو فردا بشود فکر فردا بکند / دیگری گفت / همانطور که رفت دیروزش / بگذرد امروزش  /بگذرد فردایش

 با همه این احوال / من نپرسیدم هیچ که چه سان دی بگذشت ؟ / آن همه قدرت و نیروی عظیم /  به چه ره مصرف گشت /  نه تفکر، نه تعمق و نه اندیشه دمی / عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی / چه دانی که ز کف دادم مفت / من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت  / قدرت عهد شباب /  می توانست مرا تا به خدا پیش برد / لیک بیهوده تلف گشت جوانی

هیهات!               

 آن کسانی که نمی دانستند / زندگی یعنی چه ،راهنمایم بودند / عمرشان طی می گشت بی خود و بیهوده  / و مرا می گفتند که چو آنان باشم / که چو آنان دائم / فکر خوردن باشم  فکر گشتن / فکر تامین معاش / فکر ثروت باشم / فکر همسر باشم

کس مرا هیچ نگفت / زندگی خوردن نیست / زندگی ثروت نیست / زندگی داشتن همسر نیست / زندگانی کردن / فکر خود بودن و غافل از جهان بودن نیست 

ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنیش فهمیدم!!!!!!!!!............................................

 حال من می فهمم هدف از زیستن این است رفیق / من شدم خلق که با عزمی جزم پای از بند هوا ها گسلم  پای در راه حقایق بنهم / با دلی آسوده / فارغ از شهوت و آز و حسد و کینه و بخل / مملو از عشق و جوانمردی و زهد / در ره کشف حقایق کوشم / شربت جرات و امید و شهامت نوشم / زره جنگ برای بد و ناحق پوشم / ره حق پویم و حق جویم و پس حق گویم / آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم / شمع راه دگران گردم و با شعله ی خویش / ره نمایم به همه ، گر چه سراپا سوزم / من شدم خلق که مثمر باشم / نه چنین زائد و بی جوش و خروش / عمر بر باد و به حسرت خاموش

ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنی اش فهمیدم / حال می پندارم کین دو سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت / کودکی بی حاصل / نوجوانی باطل / وقت پیری غافل/ به زبانی دیگر/ کودکی در غفلت / در جوانی شهوت / در کهولت حسرت .

نظرات 7 + ارسال نظر
۱/۲amu پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 ب.ظ

شما میتوانید پس از گذشت مدتی پاسخ سوالات را هم بگزارید

م یکشنبه 28 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:37 ب.ظ

من این شعر ار از سایتتون در وبم گذاشتم.ممنونم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:22 ق.ظ

مخورغم گذشته گذشته ها گذشته
هگز به غصه خوردن گذشته بر نگشته 
به فکر آینده باش دلشادسرزنده باش

سلام
غم گذشته را نباید خورد اما از گذشته باید درس بگیریم.
موفق باشید

آرمین سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:11 ق.ظ

چرا امسال این شعر برا ما ( برا خودتون ) نخوندی ؛ مگه قرار نبود هر ساله بخونی

امسال میزان تعطیلی کلاس شیمی دوم تجربی زیاد بود حتی وقت نشد از بخش ۵ امتحان بگیرم
این شعر برای من تکراری نمیشه اما این دلیل نمیشه که برای دانش آموز هم جذاب باشه

دانیال سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:07 ب.ظ

سلام واقعا شعر زیبا و تاثیر گذاری بود بسیار از شما برای وقتی که برای نوشتن این شعر گذاشتید ممنونم

سلام
من این شعر را اولین بار سال 1370 از جزوه ی درس روانشناسی خواندم خیلی از این شعر خوشم آمد.

[ بدون نام ] شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:32 ب.ظ

نوبتی هم باشه نوبت چیه ؟؟؟؟

نوبت امتحان

[ بدون نام ] دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:18 ب.ظ

دقیقا
منظور منم همین بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد